اولین روزهای دی ماه هر سال یادآور خاطره تلخ ارتحال حضرت آیتالله حاج شیخ غلامحسین جمی، روحانی مجاهد، فداکار و نستوه خطه خوزستان است که عمر شریف خود را صرف تبلیغ دین مبین اسلام، مجاهدت در یاری رساندن به انقلاب و از همه مهمتر خدمت به مردم خونگرم جنوب کشور علیالخصوص مردم مظلوم شهر آبادان در سالهای حماسه و خون و جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان کرد.
بزرگ مردی که سخنرانیها و مواضع شجاعانه وی در سالهای مبارزه، علاوه بر به شکست کشاندن سیاستهای رژیم ستم شاهی، شهر آبادان را به یکی از کانونهای مبارزات انقلابی تبدیل کرد و در جریان اعتصابات شرکتهای نفتی در آبادان نقش بسیار مهمی داشت و توانست منشا اثرات فراوانی در جریان انقلاب اسلامی شود. این مرد وارسته پس از پیروزی انقلاب اوج هنر و فعالیتهایش را در روزهای سخت و ماندگار دوران جنگ تحمیلی نشان داد و با برعهده گرفتن مسئولیت امامت جمعه آبادان و حضور مستمر در شهر جنگزده آبادان، تلاش مضاعفی برای حفظ روحیه مقاومت در میان مردم و رزمندگان اسلام به خرج داد و تکیهگاه محکمی برای مردم خطه جنوب کشور بود.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، در پنجاهمین شماره از سلسله کتابهایی که تحت عنوان «یاران امام به روایت اسناد ساواک» منتشر کرده است، تلاش نموده گوشههایی از زندگی این روحانی مبارز و آگاه در جریان نهضت امام خمینی را براساس اسناد ثبت شده توسط ساواک نشان دهد.
بخشهایی از مقدمه این کتاب را که شرحی از زندگی نامه و فعالیتهای سیاسی، مبارزاتی و جهادی آیتالله جمی بویژه در ایام دفاع مقدس میباشد به پاس خدمات این روحانی ارزنده به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و به مناسبت ششمین سالروز درگذشت وی، از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم.
* * *
حجت الاسلام غلامحسین جمی در سال 1304 هجری شمسی در خانوادهای مذهبی، در اهرم مرکز تنگستان از توابع بوشهر چشم به جهان گشود.1 «احمد جمی» پدر ارجمندش؛ اگرچه در هنگامی که وی هنوز دوران کودکی خود را سپری میکرد چشم از جهان فرو بست. اما توانست در همین زمان کوتاه مسیر آینده فرزندش را مشخص کند.2 حجت الاسلام جمی در این مورد مینویسد:
موقعیت اقتصادی مناسب آبادان سبب شد تا او در سال 1327 به آبادان مهاجرت کرده و در این شهر ساکن شود. در آبادان وی نزد «آیتالله شیخ عبدالرسول قائمی» موسس مدرسه علمیه آبادان به تحصیل پرداخت و در همین ایام بود که با یکی از علویههای بوشهری ازدواج کرد که ثمره آن چهار پسر و دو دختر شد. در اواخر دهه سی به «نجف اشرف» برای گذراندن دروس حوزوی عزیمت کرد. دوران طلبگی و اقامت حجت الاسلام جمی در نجف با مشکلات فراوانی همراه بود و به رغم علاقه وی به ادامه تحصیلات حوزوی، در سال 1332 مجبور به بازگشت به کشور شد. ثابت نبودن شهریه طلاب، سرپرستی خانواده و اوضاع سیاسی ایران و عراق از مهمترین عوامل بازگشت حجت الاسلام جمی به کشور به حساب میآیند.4
بازگشت حجت الاسلام جمی به کشور هنگامی بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 اوضاع سیاسی کشور کاملاً دگرگون شده و حکومت کودتا همه صداها را خفه میکرد. اواسط همین دهه در دولت «منوچهر اقبال» دستگاه مخوف «ساواک» تاسیس و کوچکترین مخالفتی شدیداً سرکوب میشد. روحانی نستوه جمی به خاطر روحیه انقلابی و مبارزی که داشت به سرعت تبدیل به چهرهای شاخص در آبادان شد و با مواضع و سخنرانیهای روشنگری که در «مسجد بهبهانیها» و «حسینیه اصفهانیها» انجام میداد، رژیم را به وحشت انداخت. در یک ارزیابی از ساواک در مورد میزان نفوذ ایشان آمده است: «ده هزار نفر طرفدار [دارد]» و در مورد مخالفین ایشان آمده است که «مخالفین مشاهده نشده است» با چنین حسن سابقهای که حجت الاسلام جمی در «آبادان» داشت. در دهه چهل و پنجاه مجالس وی از سوی ساواک به شدت کنترل شده و بارها مورد ارعاب و تهدید رژیم قرار گرفت.
از آنجایی که سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی (ساواک) در سال 1335 تشکیل شده بود، لذا اسنادی که در پرونده مرحوم جمی وجود دارد به پس از این تاریخ باز میگردد و نمیتوان براساس آن آغاز فعالیت سیاسی ایشان را به طور دقیق مشخص کرد. براساس گفتههای حجت الاسلام جمی، فعالیت سیاسی ایشان به پیش از ملی شدن صنعت نفت باز میگردد. در این زمان جمعی از نیروهای مذهبی تبلور مبارزه علیه رژیم پهلوی و اندیشههای انحرافی را در چهره «فدائیان اسلام» میدیدند و به آنها گرایش داشتند. حجتالاسلام جمی نیز به عنوان نیرویی مذهبی و ایدئولوژیک به این جریان و خصوصاً شخص «شهید نواب صفوی» علاقه زیادی داشت؛ خصوصاً آن که وی معتقد بود حوزههای علمیه و روحانیت میبایست به مسائل سیاسی توجه بیشتری نشان دهند.
اهتمام حجتالاسلام جمی به اجرای قوانین اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی، باعث شد که با آغاز نهضت امام خمینی(ره) وی به ایشان پیوسته و وارد مبارزه علیه رژیم پهلوی شود. مرحوم جمی تا قبل از سال 1341 هـ. ش شناخت زیادی از امام خمینی(ره) نداشت.
این سند نشان میدهد که حجتالاسلام جمی از مدتها قبل فعالیت سیاسی خود را شروع کرده و چندین بار از طرف ساواک به ایشان تذکر داده شده است. این سند همچنین نشان میدهد که وی با بسیاری از مبارزین و انقلابیون در ارتباط بوده و به همین خاطر ساواک درصدد کنترل آنها از طریق ثبت و ضبط نامهها و مکاتباتشان بوده است.
در دهه 50 فعالیتهای حجتالاسلام جمی با وجود تسلط نسبی رژیم بر اوضاع همچنان ادامه داشت و بارها از سوی ساواک برای ایشان و خانواده محترمشان مزاحمتهایی ایجاد شد. این فشارها و اقدامات صرفاً برای تضعیف روحیه وی صورت میگرفت. رژیم پهلوی تصور میکرد که با این سیاست نه تنها ایشان را از ادامه مبارزه منصرف خواهد کرد، بلکه مردم آبادان را نیز دچار وحشت خواهد نمود. دستگیری فرزند حجتالاسلام جمی در سال 1351 از جمله اقدامات ارعابی رژیم به حساب میآید.7 اسناد ساواک نشان میدهد که لحن صحبت و مواضع حجتالاسلام جمی در دهه 50 بسیار تندتر از قبل بوده است.
با وجود افزایش شدت عمل رژیم، حجت الاسلام جمی نه تنها از مواضع اصولی خود عقب ننشست، که حتی بر دامنه فعالیتهای خود نیز افزود: در چارچوب همین تلاشها بود که تیمسار ناصر مقدم، مدیر کل اداره سوم ساواک، به ریاست ساواک آبادان دستور داد:
«ترتیبی اتخاذ نمایند تا اظهارات یاد شده [غلامحسین جمی] ضبط و مدارک مستند و غیرقابل انکاری بر علیه مشارالیه جمعآوری [شود]»8
این تهدیدها و ارعابها هرگز خللی در عزم راسخ این عالم مبارز ایجاد نکرد و ایشان با وجود همه مشکلات شخصی و خصوصاً جسمی که پیدا کرده بود، لحظهای دست از حمایت امام خمینی(ره) برنداشت. در سال 1355 برادر حجت الاسلام جمی، شهید عبدالرسول جمی، به وسیله ساواک دستگیر و تا سال 1357 در زندان رژیم نگه داشته شد.9 با همه این فشارها مقاومت حجت الاسلام جمی و مردم مسلمان آبادان همچنان ادامه داشت و رژیم را در موقعیت سختی قرار داده بود. حجتالاسلام جمی در این زمان یکی از کانونهای اصلی ارتباط نجف با ایران بود و بسیاری از انقلابیون از طریق وی به عراق تردد میکردند.
وی همچنین بسیاری از کتب، نوارها و اعلامیههای امام(ره) را به سراسر ایران میفرستاد.10
شهادت مظلومانه حاج آقا مصطفی خمینی در آبان 1356 را باید نقطه عطفی در حرکت انقلابی مردم ایران برای سرنگونی رژیم پهلوی دانست. شهادت فرزند ارشد امام(ره) موجی از اعتراضات را در سراسر کشور به وجود آورد و باعث تظاهرات گستردهای در شهرهای مختلف کشور شد که به صورت زنجیرهای و متناوب تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشتند.11 حجتالاسلام جمی در کنار سایر علمای کشور علاوه بر اعلام تسلیت به امام خمینی(ره) مجالس ترحیمی را برگزار و در آنها رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد.
حجتالاسلام جمی در مورد شهادت حاجآقا مصطفی خمینی وتاثیر آن بر روند مبارزات مردم در آبادان گفته است: «اوج انقلاب را میتوان از زمان شهادت حاجآقامصطفی خمینی به حساب آورد. با اینکه خفقان خیلی شدید بود و از گرفتن مجلس ختم وصحبت کردن پیرامون شهادت ایشان و بردن اسم امام منع شده بودیم ولی مجلس ختم را در جلسه هفتگی برگزار کرده و مردم نیز استقبال نمودند. پس از سخنرانی من که از توصیف کردن خدمات و مقامات علمی حاج آقا مصطفی تشکیل شده بود مردم شروع به تظاهرات کردند که منجر به تیراندازی پلیس و دستگیری عدهای گردید. بعد از آن واقعه من همیشه در بین دو نماز صحبت کرده و مسائل مهم سیاسی و... را برای مردم میگفتم که تاثیر بسیاری در مردم داشت.»12
در شرایطی که رژیم پهلوی به دنبال قطع راههای امرار معاش حجتالاسلام جمی بود، وی در کنار مردم و رهبری انقلاب ایستاد و همه خطرات را به جان خرید. برگزاری مراسم یادبود برای شهدای شهرهای مختلف کشور، بخشی از تلاشهای حجتالاسلام جمی در این مقطع را شامل میشدند.13
این فعالیتها همگان با اقدامات آیات عظام قم وانقلابیون شهرهای دیگر کشور صورت میگرفت. در یک مورد حجتالاسلام جمی به همراه «شیخقاسم موسوی» و «آیتالله عبدالرسول قائمی» تشکیل جلسه داده و تصمیم گرفتند که بنا به درخواست آیات ثلاثه قم، برای شهدای شهرهای مختلف کشور در آبادان مجلس ختمی برپا کنند. این مجلس بهرغم تدابیر امنیتی شدید رژیم پهلوی برگزار شد.14
پس از ماجرای هولناک به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان که در جریان آن نزدیک به چهارصد نفر از مردم بیگناه این شهر در شعلههای آتش سوختند، مردم آبادان که از سالها قبل، از طریق روحانیون مبارزی چون «آیتالله عبدالرسول قائمی»، «حجتالاسلام جمی» و... با ابعاد جنایات رژیم پهلوی آشنا شده بودند، در صفوف منظم در راستای براندازی رژیم متحدتر شدند.
حجتالاسلام جمی براساس اسناد ساواک وگفته شخصیتهای انقلابی، بیشترین نقش را در بسیج کارکنان صنعت نفت آبادان برعهده داشت وتوانست با هوشیاری، آنها را در راستای ضربه زدن به پیکره اقتصادی رژیم پهلوی هماهنگ کند.15
بیشک نفوذ وتاثیر حجتالاسلام جمی باعث شده بود که عوامل رژیم برای پایان دادن به اعتصابات به سراغ ایشان بیایند.
براساس اسناد ساواک، حجتالاسلام جمی بارها احضار و مورد تهدید وارعاب قرار گرفته بود. در یک مورد مامور ساواک که از اقدامات خود برای بیرون کردن وی از میدان به نتیجه نرسیده بود درخواست میکند که:«ازطریق اداره کل ثبت جواز دفتر طلاق وازدوج وی لغو و چنانچه باز هم در آینده به اعمال خلاف خود ادامه داد تبعید یا دستگیر گردد»17
افزایش فعالیتهای حجتالاسلام جمی ونقش وی در اعتصاب کارکنان شرکت نفت، باعث شد تا رژیم پهلوی که به شدت از نفوذ ایشان وحشت داشت، مانع از سخنرانی وی شده و پس از بینتیجه ماندن این اقدام، ایشان را در 26/8/1357 دستگیر و در بازداشتگاه به شدت مورد شکنجه واهانت قرار دهند.
پس از دستگیری حجتالاسلام جمی، مردم آبادان دست به تظاهرات گستردهای زده و با اعتصاب وتعطیلی بازار، رژیم را مجبور به آزادی ایشان پس از دو هفته اسارت کردند. حجتالاسلام جمی پس از آزادی، هدایت تظاهرات وسیع مردم را برعهده گرفت و بهرغم جو اختناق وحکومت نظامی مردم را همچنان در صحنه نگه داشت. افزایش اعتراضات با سرکوب شدید رژیم مواجه شد و تعدادی از مردم آبادان به شهادت رسیدند. براساس اسناد موجود رژیم بارها با حجتالاسلام جمی در این زمان دیدار کرده و از ایشان خواسته بود تا مانع از گسترش ناآرامیها شوند.
حجتالاسلام جمی در همین زمان (شاخه) حزب جمهوری اسلامی را در آبادان ایجاد و خود به دبیری آن انتخاب شد. تشکیل «ستاد انقلاب آبادان» از دیگر کارهای حجتالاسلام جمی در ماههای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آبادان بود. این ستاد به خاطر اینکه در ساختمان 48 در یکی از مناطق وابسته به شرکت نفت شکل گرفت به همین نام معروف شد.19
از درخشانترین مقاطع فعالیتهای سیاسی حجتالاسلام جمی، باید به سالهای آغاز جنگ تحمیلی اشاره کرد. در سال 1359 و در حالی که کشور از نظر داخلی، منطقهای و بینالمللی روزهای پرالتهابی را میگذراند، رژیم بعث عراق که از سالها قبل و پس از عهدنامه 1976 الجزایر خود را مغبون احساس میکرد، با استفاده از اوضاع جاری کشور و با تکیه بر ناسیونالیسم عربی و شعارهای قومیت گرایانه والبته با پشتیبانی قدرتهای بزرگ جهانی که منابع خود را در ایران اسلامی از دست داده بودند،دست به اقداماتی علیه انقلاب اسلامی زده و سرانجام در شهریور 1359 از چند جبهه به مرزهای کشور هجوم آورد. صدام که در مقابل دوربینهای تلویزیونی وعده تصرف چند روزه بخشهای عمدهای از ایران را داده بود، با مقاومت گسترده مردمی مواجه و در اطراف شهر بسیار حساس و نفتخیز آبادان زمینگیر شد. حجتالاسلام جمی را باید از قهرمانهای این روزهای آبادان دانست.20 بسیاری بر این عقیدهاند که پس از تسخیر خرمشهر مقاومت حجتالاسلام جمی نقش مهمی در حفظ آبادان داشته است.
حجتالاسلام جمی با وجود هجمه سنگین دشمن همچنان در آبادان ماند و در مقابل دشمن ایستادگی کرد.
روحانی مجاهد و فداکار جناب حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامحسین جمی رضوانالله علیه به لقاءالله پیوست و باکولهباری از عمل صالح و جهاد مخلصانه در پیشگاه خدای متعال حضور یافت. تلاش و مبارزات این روحانی عالیقدر که از سالهای پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود، در نخستین سالهای پیروزی و به ویژه پس از یورش رژیم بعثی به مرزهای کشور، به اوج رسید و یادگاری فراموش نشدنی از مقاومت و صبوری و شهامت به جای گذاشت. او در روزهای محنت خرمشهر و آبادان برای رزمندگان خطوط مقدم، سنگری معنوی و پشتیبانی بینظیر بود. در سختترین شرایط آتشباریهای دشمن، حضور موثر و خطبهها و سخنرانیهای تسلابخش او قطع نشد و در دوران خطر و سختی و محنت، مردم آبادان و رزمندگان دست از جان شسته را تنها نگذاشت. پرونده عمل این مرد مومن و صبور و بیادعا در نزد پروردگار رحیم و غفور و اولیائش، مایه سرافرازی او و جلب رحمت حضرت حق متعال است انشاءالله.
اینجانب درگذشت این عالم را به خاندان محترم و ارادتمندان و دوستان ایشان و به عموم مردم آبادان و بوشهر تسلیت عرض میکنم و علو درجاتش رااز خداوند متعال مسالت مینمایم.22
سیدعلی خامنهای
1. نوشتمتابماند،یادداشتهایروزانهجنگآیت اللهجمی،بهاهتماممحسنکاظمی،تهران،انتشاراتسورهمهر،1390ص21
2.همان،ص21
3.نشریهپیامانقلاب،مهرماه1361،ش68،ص19
4. راجع به اساتید و دوران تحصیل حجت الاسلام جمی نگاه شود به« نوشتم تا بماند،... پیشین، ص 22- 21
5. نشریه پیام انقلاب – ص 20
6. سند مورخه 10/5/1343 از مجموعه اسناد یاران امام به روایت ساواک (50)
7. در این سال حجت الاسلام جمی به دلیل وجود یک تومور مغزی از نظر جسمانی دچار مشکل شد. ر. ک: نوشتم تا بماند، پیشین، صص 498 – 495
8. سند مورخه 10/3/1351 از مجموعه یاران امام به روایت ساواک (50)
9. نوشتم تا بماند، پیشین، ص 25
10. همان، ص 23
11. برای اطلاع بیشتر در مورد شهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی و واکنشهای عمومی به این حادثه ر. ک: شهیدآیتالله حاج مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول 1388
12 – پیام انقلاب، پیشین، ص 21
13 – راجع به نقش حجتالاسلام جمی در سازماندهی تظاهرات مردمی در اعتراض به فجایع 19 دی و 29 بهمن، قم و تبریز ر.ک: نوشتم تا بماند، پیشین، ص 487
14 – سند مورخه 28/2/1357 از همین مجموعه
17 – سند مورخه 25/8/1357 از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک (50)
18- شاهد یاران، پیشین، ص 6
19- نوشتم تا بماند، پیشین، ص 151
20- برای اطلاع بیشتر از نقش حجتالاسلام جمی در طول جنگ تحمیلی ر.ک: مصاحبههای انجام شده با سرداران و نزدیکان ایشان، مندرج در فصل نامه «شاهد یاران» شماره 23
21- مصاحبه محسن رضایی با مجله شاهد یاران، همان، ص 8
22- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی(
*آیتالله جمی را باید از قهرمانهای روزهای دفاع مقدس در آبادان دانست. بسیاری بر این عقیدهاند که پس از تسخیر خرمشهر، مقاومت آقای جمی نقش مهمی در حفظ آبادان داشت.